همهی ما میدانیم و بر این موضوع واقفیم که ?دختر وپسر ندارد، مهم این است که بچّه آدم باشد!? پس ما هم با بی طرفی کامل به مقایسهی انواع و اقسام این موجود مهم میپردازیم:
1-پیش از دبستان
دختر و پسر: در این مقطع دختر و پسر فرقی ندارند و بچّه باید سالم باشد. درچنین مقطعی، نوزاد و پس از آن کودک، با اساسیترین و حیاتیترین پرسشهای زندگیاش آشنا میشود؛ پرسشهایی مانند ?بگو مامان? ، ?آهان! گفتی بابا درسته عزیزم؟!?، ?تو واسه چی اوّل گفتی بابا گل من؟!!? و کم کم پرسشهایی مثل ?بگو ببینم، مامانو چند تا دوست داری؟?، ?بابا رو چی؟ عمّه رو؟! خاله، عمو... دایی... و... ؟!?، ?بزرگ شدی میخوای چی کاره بشی؟? (حالا بگذریم که این بچّه تمام سعیاش را بکار بگیرد، حداکثر شش سال و نیم تمام دارد و چه میدانداصلاً بزرگ شدی یعنی تقریباً چقدر شدی؟!)
علایق: ... (عذر میخواهم مزاحم میشوم ولی اگر شما یادتان هست در ششماهگی به چه چیزی علاقه داشتید ما را هم خبر کنید
مشاغل مورد علاقه: ؟!
2-دبستان
دختر و پسر: در این حالت هم دختر و پسر فرقی ندارد و مهم این است که بچّه... ببخشید کودک با مدرسه ارتباط برقرار کند. در این مقطع کودک با پرسشهایی نظیر ?مدرسه رو دوست داری؟ چند تا؟?، ?خانم معلّم رو چی؟? ، ?چند تا بیست گرفتی؟?، ?چرا بیست گرفتی؟?، ?چرا چند تا بیست گرفتی؟!!? و... مواجه است.
علایق:مامان و بابا و خانم معلم مدرسه درس ریاضی
مشاغل مورد علاقه: خلبانی، پزشکی (یک همچین چیزهایی).
3-دبیرستان
دختر: در چنین مقطعی، دخترها تبدیل میشوند به یک جور ?من دیگه بزرگ شدهام مکرّر. ترکیبی از عکس، پوستر، کامپیوتر، دکّهی روزنامهفروشی، و ?یه کمی هم درس بخون?. پرسشهای مهمی که با آن مواجه میشوند عبارتست از: ?تو چرا اُفت تحصیلی پیدا کردی؟!?، ?تو چرا تازگیها این قدر جلوی آیینهای؟!?، ?گوشی تلفن کو؟!؟!
علایق: آشنایی با انواع و اقسام دوستان، دلتنگی برای انواع و اقسام دوستان(!)، انواع چت روم، CD، گوشی تلفن،موسیقیو ....
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، نوازندگی و حالا شاید پزشکی!
پسر: ترکیبی از ?تو دیگه مرد شدی?، ?پسرم بزرگ شده?، ?آخه پسر تو کی میخوای بزرگ بشی؟?، ?پسرم، میخوای در آیندهی نزدیک بزرگ بشی یا آیندهی دور؟!? افه، رو کم کنی، فوتبال، فوتبال، فوتبال، تریپ رفیقبازی و معرفت و اینا
علایق: رفیق، فوتبال، منچستر، یوونتوس، بایرن (البته از سایر تیمهای از قلم افتاده معذرت!)، ایضا ً موارد بالا.
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، خوانندگی، شغل نان و آبدار... همان شغل نان و آبدار.
4-پیش دانشگاهی
دختر و پسر فرقی ندارند، اغلب در این مقطع هر دو گروه شکل اضطراب میشوند. یک چیزی در مایههای ?گنجشکِ نگران ِ آینده و در عین حال عصبی!? همچنین در دو حالت عزیزان حال خود را درک نمیکنند: یکی زمانی که درسها زیاد است، وقت هم که کم است، پس دوستان حال عصب دارند؛ دیگر زمانی که درگیرند، چون درسها را مطالعه نمودهاند ولی میترسند فراموششان شود! ترکیبی از کتاب، جزوه، تست، کنکور، زندگی، درس، درس = همه ی بقیه زندگی و مانند اینها
علایق: یادگیری روشهای تست زدن در سه سوت دو سوت و نیم و کمتر، دانشگاه و اینا...
مشاغل مورد علاقه: دختر: پزشکی، مهندسی، ?هر چی قبول بشم?، ?وای خدا نکنه قبول نشم!?
پسر: مبارزه با سربازی!، مهندسی، پزشکی و...
5-دانشگاه
دختر و پسر: ترکیبی از جزوه، ?عطر گلهای بهاری?، ?عشقمون کاشکی همین جوری بمونه!? و... پرسشهای متداول: ?عشق یعنی چه؟!!?، ?کلاس تشکیل نمیشه؟?، ?عشق یا ثروت، مسئله کدام است؟?، ? (با نازخوانده شود لطفا) فعلا میخوام درسمو ادامه بدم (آره دیگه؟!)?
علایق:
دختر: بوفهی دانشکده، ردیف جلوی کلاس، دو در نمودن کلاس و...
پسر: علایق : ایضا ً بوفه ، ردیف آخر کلاس ، ایضا ً دو دَر نمودن کلاس...
مشاغل مورد علاقه: دختر: شغل پر درآمد، شغل HIGH CLASS و...
پسر: شغل مناسب و پر درآمد... شغل مناسب... شغل!!!
نظرات سازنده و غیر سازنده تون رو با ما در میان بگذارید:
|
![]() | |
|
شب و هوس
در انتظار خوابم و صد افسوس
خوابم به چشم باز نمیآید
اندوهگین و غمزده می گویم
شاید ز روی ناز نمی آید
چون سایه گشته خواب و نمی افتد
در دامهای روشن چشمانم
می خواند آن نهفته نامعلوم
در ضربه های نبض پریشانم
مغروق این جوانی معصوم
مغروق لحظه های فراموشی
مغروق این سلام نوازشبار
در بوسه و نگاه و همآغوشی
می خواهمش در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار
با درد ‚ درد ساکت زیبایی
سرشار ‚ از تمامی خود سرشار
می خواهمش که بفشردم بر خویش
بر خویش بفشرد من شیدا را
بر هستیم به پیچد ‚ پیچد سخت
آن بازوان گرم و توانا را
در لا بلای گردن و موهایم
گردش کند نسیم نفسهایش
نوشد بنوشد که بپیوندم
با رود تلخ خویش به دریایش
وحشی و داغ و پر عطش و لرزان
چون شعله های سرکش بازیگر
در گیردم ‚ به همهمه ی در گیرد
خاکسترم بماند در بستر
در آسمان روشن چشمانش
بینم ستاره های تمنا را
در بوسه های پر شررش جویم
لذات آتشین هوسها را
می خواهمش دریغا ‚ می خواهم
می خواهمش به تیره به تنهایی
می خوانمش به گریه به بی تابی
می خوانمش به صبر ‚ شکیبایی
لب تشنه می دود نگهم هر دم
در حفره های شب ‚ شب بی پایان
او آن پرنده شاید می گرید
بر بام یک ستاره سرگردان